سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اراجیف خواندنی

سزاوارترین مردم به کرم کسى است که کریمان بدو شناخته شوند . [نهج البلاغه]

از:   سه شنبه 84/10/27  ساعت 11:43 صبح  

دلشکستگان را انیس و مونس نیست

می و معشوق

 

از من بر مصطفی رسانید سلام

وﺁنگاه بگو ئید باعزاز تمام 

کای سید هاشمی چرا دوغ ترۥش

در شرع حلال است و می ناب حرام ؟

 

پاسخ :

 

از من بر خیام رسانید سلام

وانگاه بگوئید که خامی خیام

من کی گفتم که می حرام است ولی

 بر پخته حلال است و بر خام حرام

 

 

***

 

ابریق می مرا شکستی ربی

بر من در عیش را ببستی ربی

من می خورم و تو میکنی بدمستی

خاکم بدهن مگر که مستی ربی ؟

 

 

***

 

ناکرده گناه در جهان کیست بگو

آنکس که گنه نکرد چون زیست بگو

من بدکنم و تو بد مکافات دهی

پس فرق میان من و تو چیست بگو

 

 

***

 

گویند بهشت و حور عین خواهد بود

آنجا می و شیر و انگبین خواهد بود

گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک

چون عاقبت کار چنین خواهد بود . . . . . !

 

چوبین

 

**امروز هم گذشت، مانند یک نفس**!!!!!!@!
**نوروز من گذشت با عشق هیچ کس**!!!!!!@!
**گریان خنده ریز، خوشروی بی بقا**!!!!!!@!
**من غم نمی‌خورم، غم می‌خورد مرا**!!!!!!@!
-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
**در خدمت فریب افسر نبوده ام**!!!!!!@!
**در دست حاکمان ساغر نبوده ام**!!!!!!@!
**بر دوش خسته ام بار گناه آه**!!!!!!@!
**من غم نمی‌خورم، غم می‌خورد مرا**!!!!!!@!

-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

**خیلی وقته که به خوابم نمی آی تو که تماموم دنیای منی**!!!!!!@!

**دیگه تمومِِ شعرهای منو نمی خونی تویی که تنها دلیل موندن منی**!!!!!!@!    

 

عشق را تفسیر کن ...

 

کلبه ها فکر حصارن ، باغچه ها فکر بهارن ، باغبونا فکر بارون ، من به فکر قصه گفتن ؛

شب تو فکر راه نوره ، روز تو فکر بوف کوره ، خاک به  فکر ابر دوره ، من به فکر دل سپردن ؛

من چه کردم جز نشستن ، گریه دیدن ،،،،،،، گریه کردن ، وقتی باغ قصه می سوخت من چه بودم جز یه خرمن !

کار من تقدیس آبه ، ناله از دست سرابه ، کار تو اما قشنگه ، ساختن باغ از یه سنگه !

 

 

قلب چوپون توی نی بود ، دست سرما رنگ می بود ، خنده جنس ماه دی بود ، من نشستم قصه گفتم !

خسته از خفتن تو بودی ، عاشق رستن تو بودی ، شاعر و روشن تو بودی ، من فقط از غصه گفتم !

من چه کردم جز نشستن ، گریه دیدن ،،،،،،، گریه کردن ، وقتی باغ قصه می سوخت من چه بودم جز یه خرمن !

کار من تقدیس آبه ، ناله از دست سرابه ، کار تو اما قشنگه ، ساختن باغ از یه سنگه !

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    بازم اومدم
    [عناوین آرشیوشده]

    فهرست


    6834 :کل بازدید
    9 :بازدید امروز
    0 :بازدید دیروز

    حضور و غیاب


    یــــاهـو

    درباره خودم


    اراجیف خواندنی

    لوگوی خودم


    اراجیف خواندنی

    اشتراک


     

    آرشیو


    پاییز 1386
    زمستان 1384
    پاییز 1384

    طراح قالب