از: چهارشنبه 86/8/23 ساعت 7:26 عصر
|
|
زن عشق می کارد و کینه درو می کند....
|
خودم این متنو خیلی دوست دارم......ای کاش از کنار حقایق انقدر ساده نمی گذشتیم....ساده به اندازه ی طول تاریخ.....
دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر
می تواند تنها یک همسر داشته باشد
و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی...
برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه
لازم است ولی تو هر زمانی بخواهی
به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی!
در محبسی به نام بکارت زندانی است
و تو . . .
او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی
او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی
او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد.
او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی
او مادر می شود و همه جا می پرسند
نام پدر....
و هر روز او متولد میشود؛
عاشق می شود
مادر می شود
پیر می شود و میمیرد
وقرن هاست که اوعشق می کارد و کینه درو می کند
چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان
جوانی بر باد رفته اش را می بیند
و در قدم های لرزان مردش ،
گام های شتابزده جوانی برای رفتن
و درد های منقطع قلب مرد ،
سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده
و پیری مرد
رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند...
و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن
و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است
و از احساس سر شار است . . . . .
کلمات کلیدی :
|
|
|
|